بچه دار شدن یا نشدن...مساله این است!
درست بعد عروسیمون وقتی همه میگفتن عروسی کردی نزار زیاد طول بکشه زودی مامان شو تو دلم بهشون میخندیدم و میگفتم وااااای به این زودی؟ هنوز سنم کمه تازشم من و همسریم کلی باید روزای دوتایی داشته باشیم
حالا 10 ماه از عروسیمون گذشته و دو ماه دیگه میشه یه سال که اومدیم زیر یه سقف مشترک
ولی با اینهمه خبرهای گوناگونی که اطرافم میشنوم دیگه مثه سابق نمیگم من 4 5 سال دیگه نی نی میخوام!
اخه یادمه میگفتم من یه 4 5 سال بچه نمیخوام و میخوام همه چی برای اومدن نی نی اوکی باشه!
اما اینقدررررر خبرهای گوناگون از اطرافم شنیدم که میترسم من همه چیو اماده کنم و خدای نکرده خدای نکرده زبونم لال در اینده نی نی ای وجود نداشته باشه که بخواد از اینهمه چیزایی که براش اماده کردیم استفاده کنه
تو دوستای دانشگاهم که همه هم سنیم مگر اینکه نهایت یه سال بالا پایین باشیم 6 نفر از بچه ها از شهریور 92 تا فروردین 93 عروسیمون بود!
جالب اینجاست که بین این 6 نفر فقط من برای نی نی اقدام نکردم و اون 5 تای دیگه همشون اقدام کردن و بدتر از اون اینه که همشون مشکل دارن! رفتن کلی ازمایش و سونو دادن
یکی فولیکلش مشکل داره.یکی تنبلی تخمدان داره.یکی شوهرش مشکل داره و خلاصه همشون یه جورایی مشکل دارن و درگیر دوا درمون شدن
چند روز پیش داشتم تو نی نی وبلاگ میگشتم و به طور اتفاقی با یه وبی اشنا شدم که نویسنده اش دو سال از من بزرگتر بود و اونم بچه میخواست نزدیک دو سال که نمیشد!و از دوندگیاشون و هزینه هاشون و بدوبدو کردوناشون و در اخر از نتیجه ی منفی برگه ی ازمایش مینوشت!
واقعا درداور بود.خیلی ناراحت شدم وقتی خوندمش...
تو لینکاش هم پرررر بود از این چنین چیزایی....وقتی لینکاشو هم باز کردم کلی وب دیگه با همین مضمون پیدا کردم!
هیچ وقت فکر نمیکردم اینقدر برای بعضیا مشکل باشه بچه دار شدن
خلاصه اینکه بدجور چشمم ترسیده!
نشستم به طور جدی با همسری صحبت کردم...
بهم میگفت هر وقت تو امادگی داشته باشی من راضی ام...تو بگو کی میخوای منم همون وقت میخوام! بهش گفتم اینطوری که نمیشه...یعنی تو خودت هییچ نظری نداری؟
گفت تا دو سال دیگه نمیخوام! ولی نهایت هر چی تو بگی
و اینکه مسئولیت همچین چیز مهمی سپرده شد به خودم و منم کااااملا دودلم!
اصلا نمیدونم چیکار باید بکنم....ایا به دنیا اوردن یه بچه که تماااا م مسئولیتش با توئه به این زودی کار درستیه؟
ایا صرفا فقط علاقه ی خیلی زیادم به نوزاد میتونه باعث بشه که باردار بشم؟یا چیزای دیگه ای هم ملاکه؟
خیلی گیر کردم....البته این که من میگم میخوام واسه بارداری تصمیم بگیرم به این معنی نیست که از همین الان اقدام کنم! نه!
کلی کار هست که بااااید انجام بشه.... که با حساب و کتاب کردن من حدود یه سالی طول میکشه!
و من دارم به این فکر میکنم که حدود یه سال دیگه برم اقدام یا بزارم همون دو سه سال دیگه؟
راستش یه سال همچین چیزی هم نیست...چشم رو هم بزاری میگذره
خیلی بده وسط یه دوراهی گیر کنی و واقعا ندونی کدوم راه رو باید بری!
حرفای دیگران هم بدجور کلافه ام کرده....بعضیا میگن به این زودی بچه نیاری خودتو گرفتار کنیااا. تو هنوز خودت بچه ای به این زودی خودتو پیر نکن! بچه که بیاد ادم پیر میشه! بزار یه چند سال تو و شوهرت با هم باشید خوش بگذرونید مسافرتاتون رو برید و بعد به فکر بچه باش
عده ای هم هستن که میگن واااای چه دل خجسته ای داری تو....یه نگاه به دور و برت بنداز...ببین چقدررر نازایی و دیرزایی فراون شده! مگه با بچه نمیتونی خوش بگذرونی مسافرت بری؟ تو که درست یه ماه دیگه تموم میشه دیگه مشکلت چیه؟ خونه که از خودتون دارید...کلی هم عقد بودی هر چقدر میخواستی مسافرت و مهمونی بری و خوش بگذرونی کردی! دیگه معطل کردنت چیه؟سن شوهرت هم هستا....دوست داری اختلاف سنی زیاد با بچه ات؟ هر چی بشه شرایط که اونقدرا تغییر نمیکنه پس الکی خودتو عقب ننداز!
بین این همه حرف و نظرهای ضد و نقیض من این وسط هررر چی فکر میکنم...سبک سنگین میکنم و میخوام به یه تصمیم قطعی برسم نمیتونم!
من تصمیماتی داشتم از جمله ساخت خونه....که گمونم دو سالی طول بکشه....از اونور سن همسرم که اون موقع هست 33! و در اون زمان میشه 8 سال که جلوگیری کردیم و کلی مساله دیگه که نمیدونم باید به کدومش فکر کنم و به کدومش نه!
بچه دار بشم یا فعلا نشم؟ مساله این است!